مرگ به معنای مردن است. لسان العرب آن را به "ضد حیات" معنا میکند.
[1] برخی مرگ را به معنای "سکون" گرفتهاند.
[2] التحقیق درباره معنای موت میگوید: مرگ نفی شدن حیات است و حیات در هر چیز به مقتضای خصوصیات وجودیش است، پس مرگ هر چیز هم به مقتضای آن است.
[3]
"دنیوی" از "دنیا" و ماده آن "دنو" یا "دنیء" به معنای پست یا نزدیک است. دنیا در بحث ما به معنای عالم دنیا در مقابل آخرت میباشد،
[4] به این عالم، دنیا گفته شده از این رو که نسبت به آخرت یا نزدیکتر است
[5] یا پستتر
[6] و دنیوی کلمهای است برای نسبت دادن به دنیا.
[7]
بنابراین مرگ دنیوی یعنی مرگی که در عالم دنیا اتفاق میافتد در مقابل مرگ در عوالم دیگر و با توجه به اینکه در عالم ذر و عالم قیامت مرگ وجود ندارد، بنابراین مقابل مرگ دنیوی، مرگ برزخی واقع شده است.
تبیین مرگ دنیوی
سرگذشت انسان در فرهنگ دینی اسلام اینگونه در نظر گرفته شده است که انسان در دنیا متولد میشود و در آن به زندگی میپردازد و پس از مدتی که بهرهاش از دنیا به نهایت رسید، روح از جسم او اخذ شده و جسم دنیایی او فاسد میگردد که این را مرگ دنیوی گفتهاند، پس از این مرگ، روح انسان به عالم برزخ وارد میشود و مدتی در آنجا به سر میبرد تا زمانی که نفخه صور اول به صدا میآید، در این زمان تمام موجودات حتی ارواحی که در عالم برزخ هستند، میمیرند که به این مرگ، مرگ برزخی در مقابل مرگ دنیوی گفته میشود.
مرگ دنیوی در قرآن
در قرآن کریم نیز از این دو مرگ یاد شده است. مرگ دنیوی در قرآن کریم به مرگ اولی نامیده میشود:
«
لا یَذُوقُونَ فیهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولى وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحیمِ »
[8]
«هرگز مرگى جز همان مرگ اوّل (که در دنیا چشیدهاند) نخواهند چشید، و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ مىکند.»
مفسرین در این آیه منظور از "موتة الاولی" را مرگ دنیوی گرفتهاند
[9] که نشان از مرگ دومی میدهد، همچنین در آیهای دیگر صراحت به دو مرگ دارد و میفرماید:
«
قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ »
[10]
«آنها مىگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندى و دو بار زنده کردى.»
درباره مرگ در دنیا و مرگی که در مقابل این مرگ وجود دارد که خداوند از آنها به دو مرگ یاد کرده است، چند قول و نظر متفاوت وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
1. مرگ دنیوی در مقابل مرگ برزخی است که بعد از نفخه صور اتفاق میافتد قائلین این نظریه مرگ برزخی را همان مرگ بعد از نفخه صور دانسته اند.
2. برخی مرگ برزخی را به نفخه صور مربوط ندانسته و گفتهاند همان گونه که انسان در این دنیا میمیرد در برزخ نیز میمیرد تا در قیامت زنده شود به این معنا که انسانها بعد از زندگی دنیایی خود به عالم برزخ می روند و در آنجا به زندگی میپردازند تا در آنجا نیز سهم خود را از زندگی دریافت کنند و پس از آن در برزخ نیز مانند دنیا میمیرند.
[11]
3. برخی نیز مرگ برزخی را قبول ندارند از این رو مرگ دنیایی را در برابر مرگی میدانند که انسان اولین بار در خاک داشته است یعنی انسان قبل از خلقت چون خاک بوده و جان نداشته پس آن یک مرگ برای انسان به حساب میآید و این مرگی که در دنیا برای همگان اتفاق می افتد و اکنون شاهد آن هستیم مرگ دنیوی است که در مقابل آن مرگ اولیه انسانها میباشد.
[12]
4. برخی دیگر نه مرگ برزخی را قبول دارند و نه مرگ اولیه را بلکه می گویند مرگ دنیوی در مقابل مرگ بعد از رجعت است که این حرف اشتباه است چون دو مرگ برای همهی انسانها آمده در صورتی که رجعت برای همه اتفاق نمیافتد.
[13]
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، دار صادر، بیروت، سال 1414 ق، چاپ سوم، ج2، ص 91 [2]. طریحى، فخر الدین؛ مجمع البحرین، تهران، کتابفروشى مرتضوى، 1375 ش، چاپ سوم ، ج1، ص 115 [3]. مصطفوى، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360 ش، ج11، ص 196 [4]. ابن منظور، همان، ج14، ص 271 [5]. فراهیدى، خلیل بن احمد؛ کتاب العین، قم، انتشارات هجرت، 1410 ق، چاپ دوم، ج8، ص 75 [6]. قرشى، سید على اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1371 ش، چاپ ششم، ج2، ص 360 [7]. ابن منظور، همان، ج14، ص: 272 و مهیار، رضا؛ فرهنگ ابجدى عربى- فارسى، بی تا، بی جا، متن، ص 36 [9]. تفسیر شریف لاهیجى، پیشین، ج4، ص 113 [11]. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، پیشین، ج11، ص 200 [12]. حسینى شیرازى، سید محمد؛ تقریب القرآن إلى الأذهان، بیروت، دار العلوم، 1424 ق، چاپ اول، ج4، ص 595