دسته
موسسه فرهنگی هنری و پژوهشی سیمای حقیقت
کتابفروشی ولوازم التحریرنوآوران
وبلاگ اختصاصی سیدمحمدجعفرمیرجلیلی
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 31856
تعداد نوشته ها : 23
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
مرگ به معنای مردن است. لسان العرب آن را به "ضد حیات" معنا می­کند.[1] برخی مرگ را به معنای "سکون" گرفته­اند.[2] التحقیق درباره معنای موت می­گوید: مرگ نفی شدن حیات است و حیات در هر چیز به مقتضای خصوصیات وجودیش است، پس مرگ هر چیز هم به مقتضای آن است.[3]
"دنیوی" از "دنیا" و ماده آن "دنو" یا "دنیء" به معنای پست یا نزدیک است. دنیا در بحث ما به معنای عالم دنیا در مقابل آخرت می­باشد،[4] به این عالم، دنیا گفته شده از این رو که نسبت به آخرت یا نزدیک­تر است[5] یا پست­تر[6] و دنیوی کلمه­ای است برای نسبت دادن به دنیا.[7]
بنابراین مرگ دنیوی یعنی مرگی که در عالم دنیا اتفاق می­افتد در مقابل مرگ در عوالم دیگر و با توجه به اینکه در عالم ذر و عالم قیامت مرگ وجود ندارد، بنابراین مقابل مرگ دنیوی، مرگ برزخی واقع شده است.
تبیین مرگ دنیوی
سرگذشت انسان در فرهنگ دینی اسلام اینگونه در نظر گرفته شده است که انسان در دنیا متولد می­شود و در آن به زندگی می­پردازد و پس از مدتی که بهره­اش از دنیا به نهایت رسید، روح از جسم او اخذ شده و جسم دنیایی او فاسد می­گردد که این را مرگ دنیوی گفته­اند، پس از این مرگ، روح انسان به عالم برزخ وارد می­شود و مدتی در آنجا به سر می­برد تا زمانی که نفخه صور اول به صدا می­آید، در این زمان تمام موجودات حتی ارواحی که در عالم برزخ هستند، می­میرند که به این مرگ، مرگ برزخی در مقابل مرگ دنیوی گفته می­شود.
مرگ دنیوی در قرآن
در قرآن کریم نیز از این دو مرگ یاد شده است. مرگ دنیوی در قرآن کریم به مرگ اولی نامیده می­شود:
«لا یَذُوقُونَ فیهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولى‏ وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحیمِ »[8]
«هرگز مرگى جز همان مرگ اوّل (که در دنیا چشیده‏اند) نخواهند چشید، و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ مى‏کند.»
مفسرین در این آیه منظور از "موتة الاولی" را مرگ دنیوی گرفته­اند[9] که نشان از مرگ دومی می­دهد، همچنین در آیه­ای دیگر صراحت به دو مرگ دارد و می­فرماید:
«قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ »[10]
«آنها مى‏گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندى و دو بار زنده کردى‏.»
درباره مرگ در دنیا و مرگی که در مقابل این مرگ وجود دارد که خداوند از آنها به دو مرگ یاد کرده است، چند قول و نظر متفاوت وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
1. مرگ دنیوی در مقابل مرگ برزخی است که بعد از نفخه صور اتفاق می­افتد قائلین این نظریه مرگ برزخی را همان مرگ بعد از نفخه صور دانسته اند.
2. برخی مرگ برزخی را به نفخه صور مربوط ندانسته و گفته­اند همان گونه که انسان در این دنیا می­میرد در برزخ نیز می­میرد تا در قیامت زنده شود به این معنا که انسان­ها بعد از زندگی دنیایی خود به عالم برزخ می روند و در آنجا به زندگی می­پردازند تا در آنجا نیز سهم خود را از زندگی دریافت کنند و پس از آن در برزخ نیز مانند دنیا می­میرند.[11]
3. برخی نیز مرگ برزخی را قبول ندارند از این رو مرگ دنیایی را در برابر مرگی می­دانند که انسان اولین بار در خاک داشته است یعنی انسان قبل از خلقت چون خاک بوده و جان نداشته پس آن یک مرگ برای انسان به حساب می­آید و این مرگی که در دنیا برای همگان اتفاق می افتد و اکنون شاهد آن هستیم مرگ دنیوی است که در مقابل آن مرگ اولیه انسان­ها می­باشد.[12]
4. برخی دیگر نه مرگ برزخی را قبول دارند و نه مرگ اولیه را بلکه می گویند مرگ دنیوی در مقابل مرگ بعد از رجعت است که این حرف اشتباه است چون دو مرگ برای همه­ی انسان­ها آمده در صورتی که رجعت برای همه اتفاق نمی­افتد.[13]


[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم‏؛ لسان العرب‏، دار صادر، بیروت‏، سال 1414 ق‏، چاپ سوم، ج‏2، ص 91
[2]. طریحى، فخر الدین؛ مجمع البحرین،‏‏ تهران،‏ کتابفروشى مرتضوى،‏ 1375 ش، چاپ سوم ، ج‏1، ص 115
[3]. مصطفوى، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‏، تهران‏، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‏، 1360 ش‏، ج‏11، ص 196
[4]. ابن منظور، همان، ج‏14، ص 271
[5]. فراهیدى، خلیل بن احمد؛ کتاب العین‏، قم‏، انتشارات هجرت‏، 1410 ق،‏ چاپ دوم، ج‏8، ص 75
[6]. قرشى، سید على اکبر؛ قاموس قرآن‏، تهران‏، دار الکتب الإسلامیة، 1371 ش‏، چاپ ششم، ج‏2، ص 360
[7]. ابن منظور، همان، ج‏14، ص: 272 و مهیار، رضا؛ فرهنگ ابجدى عربى- فارسى‏، بی تا، بی جا، متن، ص 36
[8]. الدخان / 56  
[9]. تفسیر شریف لاهیجى،‏ پیشین‏، ج‏4، ص 113
[10]. غافر/11
[11]. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‏، پیشین، ج‏11، ص 200
[12]. حسینى شیرازى، سید محمد؛ تقریب القرآن إلى الأذهان، بیروت‏، دار العلوم،‏ 1424 ق، چاپ اول‏، ج‏4، ص 595
[13]. همان
نویسنده : روح‌الله رضائی
دسته ها :
چهارشنبه چهارم 6 1388

پس از آنکه ایرانیان به شرف دیانت اسلام مشرف شدند نسبت به سلاله پیغمبر (ص) و آل علی (ع) علاقه و ارادت خاصی پیدا کردند. عشق و علاقه ایرانیان، قطع نظر از جنبه دیانت و اعتقاد مذهبی، مبتنی بر دو اصل و دو علت دیگر نیز بود. که یکی موضوع مظلومیت آل علی (ع) و غصب حق مسلم آنها از طرف خاندان بنی امیه و بنی عباس بوده است، و دیگری موضوع قرابت و همبستگی از لحاظ شهربانو دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی که وی را همسر حسین بن علی (ع) و مادر امام سجاد می دانند (دکتر شریعتی ازدواج حسین بن علی (ع) با شهربانو را قویاً تکذیب می کند - ر.ک. تشیع علوی و تشیع صفوی، ص 113).

به همین جهات و علل هر جا که فردی از اعقاب ائمه هدی (ع) بدرود زندگی می گفت، قبرش مزار شیعیان می شد و بر بالای مدفنش بقعه و بارگاه مجللی بر پا می کردند.

چون حکومت و فرمانروایی به ایلخانان مغول رسید، به گفته خواجه رشیدالدین فضل الله، غازان خان به دوازده امام و سادات علوی تعلق خاطر پیدا کرده بود.

شادروان عباس اقبال آشتیانی در کتاب نفیس تاریخ مغول، در رابطه با احترام غازان به سادات علوی و اهل علم چنین می نویسد: «به اندازه ای در احترام به مقام منتسبین به خاندان رسول و اهل علم کوشید، که در عهد او عمال دیوانی در فرمانهای دولتی گاهی اسامی سادات را بر اسم ایلخان و شاهزادگان مقدم می نوشتند.» چون سلطان محمد اولجایتو به مذهب تشیع تعلق خاطر پیدا کرد و از اولجایتو به خدابنده تغییر نام داد، قدر و مقام سادات هاشمی بیشتر از پیشتر قرب و منزلت پیدا کرد. سلطان محمد سکه به نام دوازده امام زد و مقابر آنان ملجأ و پناهگاه مغولهای تازه مسلمان گردید. از طرف دیگر: «فرمود که داغی بساختند و نام ابوبکر بر سر داغ نقش کردند و موالی سنت و جماعت را فرمود که داغ بر پیشانی نهادند.»  و همچنین تا آن اندازه به سادات اعتقاد و ایمان پیدا کرده بود که: «کاسه آش را به دست می گرفت تا قبلاً سیدی بیاشامد.»

اگر موضوع تعصب و علاقه آنان به همین جا ختم می شد جای بحث و تأمل نبود ولی متأسفانه کار به جایی کشید که می گویند از طرف یکی از حکمرانان مغول فرمان صادر شد که به جز مقابر پزشکان و بقاع سادات علوی که دسته اول طبیب جسم و طبقه دوم شفادهنده دل و جان هستند، سایر بقاع و مقابر را با خاک یکسان کنند، زیرا به زعم و عقیده آنها تنها این دو دسته هستند که با نقش خود بر دلها حکومت می کنند و مقابر آنان را میتوان مزار و ملجأ قرار داد. بدیهی است اگر این فرمان اجرا می شد مقابر کلیه فضلا و دانشمندان و مفاخر علمی و ادبی ایران که از آن دو دسته خارج بوده اند، ویران می گردید و از مدفن آنها اثری باقی نمی ماند. کما اینکه امروز نیز به همان درد مبتلا هستیم و مقابر غالب بزرگان ما معلوم و مکشوف نیست.

ایرانیان زیرک و هوشمند که تاب تحمل چنین مصیبتی را نداشتند و هرگز حاضر نبودند که مقابر فضلا و دانشمندان را در مقابل دیدگانشان ویران کنند؛ در مقام چاره و علاج برآمدند و مآلاً به این نتیجه رسیدند که چون مغولان نسبت به سادات علوی بیش از حد و اندازه علاقه و ایمان دارند، مصلحت زمان در این است که به منظور اغفال حکام مغول و جلوگیری از نهیب و خرابی، موقتاً برای مفاخر متوفای خود، شجره نامه های مجهول درست کنند و با انتساب آنها به یکی از ائمه طاهرین (ع) و با توجه به اسم کوچکشان آنها را فی المثل امامزاده محمد یا امامزاده قاسم یا امامزاده عبدالله و جز اینها بنامند تا اگر روزی دست روزگار بر قدرت مـطـلـقـه عمال و حکام مغول قلم بـطـلان کـشـیـد، شـجـره نامه های اصلی و واقعی بزرگان خویش را بر سر جایشان گذارند و شجره نامه های مجعول را از روی مقابر امامزاده های مصلحتی بردارند. ولی با نهایت تأسف طول مدت حکومت مغولان مجال تحقق چنین آرزویی را نداد و آن دسته از ایرانیانی که به حقیقت مطلب واقف بودند همگی مردند و اسامی و انساب واقعی این امامزاده های مصلحتی در دل خاک مدفون گردید. خاصه اینکه امیر تیمور گورکانی و اعقابش هم که بعد از ایلغار مغولان بر سر ایرانیان فرود آمده اند نسبت به سادات علوی علاقه و احترام خاصی مبذول می داشتند، چنان که امیر تیمور پس از فتح یکی از قلاع هندوستان فرمان داد: «گبران را از مسلمانان جدا کرده به تیغ جهاد بگذرانید و خانمان موحد و مشرک عرصه تاراج گشت الا اموال سادات که از آسیب مصون و محروس ماند.» و همچنین چون شهر آمل در طبرستان گشوده شد و قلعه ماهانه سر هم به تصرف درآمد، امیر تیمور گورکانی: «اشارت کردند که قتل عام بکنند مگر سادات را نکشید. دیگر هر چه که را یابند محابا نباشد». 

غرض از تمهید مقدمه بالا این است که غالب امامزاده های فعلی در ایران مزار بزرگان و دانشمندان ایرانی است و بر هر ایرانی پاک نژاد و پاک نهاد فرض مؤکد است که از کلیه عوامل و امکانات موجود برای کشف هویت اصلی صاحبان این بقاع و مقابر استفاده کند تا متدرجاً صحیح از سقم و مجعول از غیر مجعول تفکیک و شناخته شود.

راست است که بعضی از این امامزاده ها به ویژه آن عده که در روستاهای دور دست و شکاف کوهها  و اعماق جنگلها وجود دارند و پای هیچ عربی در ازمنه قدیمه به آنجاها نرسیده است، مولود مطامع بعضی شیادان است که برای تحصیل مال و ثروت با اظهار خوابها و رؤیاهای دروغین به مقام مقدس سیادت و سلاله پیغمبر اکرم (ص) اهانت و اسائه ادب ورزیده اند، به قسمی که بعضی ها گمان برده اند که تمام امامزاده ها احیاناً از این دسته و طبقه هستند، ولیکن به ضرس قاطع باید بدانیم که تعداد این گونه مقابر مصلحتی زیاد نیست و اکثریت بقاع و مقابر را سادات جلیل القدر هاشمی و فضلا و دانشمندان ایرانی تشکیل می دهند. به طور کلی باید دانست که امامزاده های فعلی ایران از چند دسته خارج نیستند:

دسته اول واقعاً سادات اصیل و شریفی هستند که سالهای متمادی مرجع تقلید و ارشاد و استشارت بودند و پس از آنکه دعوت حق را لبیک گفته اند، بر مدفن آنها بقعه و بارگاه باشکوه و مجلل بنا نهاده اند. مانند "شاهچراغ" در شیراز و "حضرت عبدالعظیم" در شهر ری و "آستانه" در گیلان و جز اینها که در صحت نسبت و اصالت آنها کوچکترین تردید و تأملی وجود ندارد.

دسته دوم همان بزرگان و دانشمندان ایرانی هستند که شجره نامه های واقعی آنها به علل و جهاتی که اشاره شد از میان رفته، صاحبان اصلی این گونه مقابر هنوز معلوم و مشخص نشده اند.

دسته سوم مولود مطامع و خوابنما شدنهای دروغین فلان شیاد و یا فلان خاله زنک هستند که اگر این گونه مقابر را حفر و نبش کنند اثری از جسد و استخوان پوسیده دیده نمی شود. به قول حاج سیاح: «به یک خواب جعلی یک آدم فریب، قبری یا سنگی را امامزاده نامیده، معبد و ملجأ، بلکه قاضی الحاجات ساخته اند»

دسته چهارم مقابری است که صاحبانشان نه سید هستند و نه دانشمند و نه مولود مطامع و خوابنما شدنهای دروغین، بلکه این مقابر به سران و فرماندهان عرب در زمان خلفای بنی امیه و بنی عباس تعلق دارد که برای فتح طبرستان و تعقیب علویان آمده و به دست مردم آنجا کشته و مدفون شدند و عوام الناس به اشتباه آنها را زیارت میکنند: «مثلا در کجور مازنداران قبری است که از مصقله که در زمان معاویه به طبرستان حمله برده، مدت دو سال با فرخان بزرگ، در زد و گیر بود و حربها کرد و در آخر به کجور آمده، ولی مردم آنجا و اهالی رویان در آن مقام او را بکشتند و گور او هنوز بر سر راه نهاده است. عوام الناس به تقلید و جهل زیارت می کنند که این از جمله صحابه رسول (ص) است و آن دروغ است.»

نظایر این گونه مقابر به سران و فرماندهان متجاوز عرب، که مردم به اشتباه زیارت می کنند در مناطق شمالی ایران کم نیست و اسامی آنها بعضاً در کتب تاریخی ضبط شده که پژوهشگران می توانند به کتابهای مربوط به گیلان و مازندران مراجعه نمایند. همچنین در تاریخ اجتماعی ایران (ج 2، ص 55) نقل شده که قبر قتیبة بن مسلم باهلی سردار خونخوار عرب را در خراسان و ماوراءالنهر، ایرانیان ساده لوح زیارت می کنند و حاجت می طلبند!

عده ای از ارباب تحقیق و اطلاع دسته پنجمی هم قایل هستند و بعضی از این مقابر مصلحتی را گنجینه دفاین و ذخایر می دانند که متمکنین و ثروتمندان هر عصر و زمانی بر بالای آنها بقعه و بارگاه می ساختند و به نام یکی از این امامزاده ها نامگذاری می کردند؛ تا از دستبرد سارقین و گزند زورمندان زمان و تعدیات و تجاوزات حکام خود مختار مصون و محفوظ بمانند. بنای این گونه دفاین به صورت گنبد و امامزاده موقعی انجام می گرفت که آن شهر و آبادی از طرف حاکم همسایه و یا زورمندی دیگر از مناطق مجاور مورد حمله قرار می گرفت و ساکنان شهر مجبور به فرار میشدند و با بار و بنه ای به قدر مقدور از خانه و دیارشان مهاجرت می کردند. در چنین مواقع افراد متمول و ثروتمند که نقدینه زیادی از احجار کریمه داشته اند، آن جواهرات گرانبها را در زیر گنبد به شکل و هیئت بالا دفن می کردند تا اگر روزی به شهر و دیار خود بازگشته باشند، بدان دست یابند. ولی چون غالباً این مهاجرت سالهای متمادی طول می کشید و صاحب گنج و دفینه در دیار غربت می مرد؛ لذا این گنبدها یعنی امامزاده های مصلحتی و مجعول باقی می ماند. در حالی که کسی نمی دانست که در زیر این گنبد کسی مدفون نیست، مگر سیم و زر و احجار کریمه! اتفاقاً حفر و کشف بعضی از این گونه مقابر در خرابه ها و ویرانه های بلاد طبرستان تأیید این تشخیص و ادعا را نیز مسلم داشته است.

علی کل حال چون تفکیک این چند دسته بقاع و امامزاده ها خالی از اشکال نیست، فلذا مصلحت نیست که خشک و تر را به یک چوب برانیم و بر روی تمام امامزاده های موجود خط بطلان بکشیم چه حقیقت برای همیشه مکتوم نمیماند و بر اثر مرور و دهور زمان بالمآل حق از باطل تشخیص خواهد گردید.

در خاتمه برای استفاده محققان و پژوهشگران یادآور می شود که طبق یک آمار تهیه شده به وسیله سازمان اوقاف در داخل محدوده شهرهای ایران یکهزار و پنجاه و نه امامزاده وجود دارد (تنها استان سیستان و بلوچستان است که در آن هیچ امامزاده ای دیده نشده است). ضمناً در ایران چهل و دو کلیسا، و بیست و شش کنیسه وجود دارد که پنچ کنیسه و دوازده کلیسا در تهران و بقیه در شهرهای دیگر قرار دارند.

مطالب این بخش از کتاب " ریشه های تاریخی امثال و حکم " تألیف زنده یاد مهدی پرتوی آملی گرفته شده است.

دسته ها :
چهارشنبه چهارم 6 1388
علت مرگ دایناسورها چه بود؟
دایناسورها ان حیوانات عظیم الجثه 65 میلیون سال قبل نابود شدند ولی هنوز علت واقعی این حادثه مکشوف نگردیده عده ای بر این باورند که سرمای شدید عامل ان بوده عده ای برخورد شهاب سنگ را به زمین علت ان می دانند و عده ای خشکسالی را بهانه قرار میدهند ولی ایا واقعا علت نابودی انها این بوده است؟ اخرین دایناسور روی زمین رو میتوان ارکئو پتریکس نامید که بعدها تغییر شکل داد و به پرندگان امروزی تبدیل شد دیگر جانداران که تغییر کرده اند عبارتند از: لاک پشتها میمونها مارمولک ها مارها افتاب پرست ها و...
ایا میدانید مخوف ترین موجودات روی زمین کدام جانور است؟ در دوران کنونی اژدهای کمودور و در دوران ما قبل تاریخ 2 دایناسور به نامهای : تیرانوزروس و داینو نیکوس دوستانی که بازی داینو کریسیس 1 رو روی پلی استیشن 1 انجام داده اند با داینو نیکوس اشنایی دارند برادر بزرگتر این جانور داینو کایروس نام دارد و به دست خوفناک مشهور است چرا که چنگالهایی به بلندی کارد قصابی داشته است.
دایناسورها همگی خونسرد بودهاند ولی دانشمندان اکنون سنگواره ای را یافته اند که ثابت کرده 1 نوع دایناسور بر خلاف بقیه خونگرم بوده است به هرحال هگی نابود شدند و علت ان کشف نشد.
دسته ها :
چهارشنبه چهارم 6 1388

علت دندان درد 

              اتاق پالپ محفظه ای است که عروق و اعصاب دندان در آن واقع شده و یک محیط بسته و استریل هست که به بیرون از بدن راهی ندارد و فقط از طریق نوک ریشه با بدن در ارتباط است . حال به علت پوسیدگی یا هر علت دیگری این محفظه بسته آلوده به میکروارگانیسم شود باعث ایجاد التهاب در این ناحیه شده و چون این محفظه بسته میباشد و افزایش حجم ناشی از ایجاد التهاب را با افزایش فشار داخلی دندان پاسخ میدهد به این صورت که فشار داخلی این حفره اتاق پالپ به صورت وحشتناکی افزایش پیدا میکند و این امر باعث ایجاد فشار شدید به پایانه های عصبی که در این اتاق پالپ واقع هستند شده و ایجاد دندان درد شدید میکند .و تا این فشار هست ما دندان درد را خواهیم داشت ... مسکن هائی مانند ایبو بروفن و یا مفنامیک اسید که از دسته داروهای ضد التهابی هست معمولا با کاهش التهاب داخل اتاق پالپ و متعاقب آن کاهش فشار داخلی موجب کاهش دندان درد میشود و برای همین هست که برای دندان درد استفاده میشود.

حال  به هر وسیلهای بتوانیم این فشار دندان افزایش یافته داخل اتاق پالپ را کم کرده و یا از بین ببریم میتوانیم درد دندان را کاهش دهیم . دندانپزشکان هم دقیقا همین کار را میکنند و با تراش و باز کردن اتاق پالپ موجب کاهش درد دندان میشوند.

  معمولا جلسه اول که بیمار درد شدید دارد در حد باز کردن این حفره و پانسمان دندان کار میکنیم تا فقط درد بیمار کاهش یافته و در جلسات بعدی اقدام به درمان ریشه دندان میکنیم.این در مورد علت ایجاد درد دندان.

چرا  دندان درد در شبها بیشتر است؟ خوب با توجه به توضیحی که در مورد علت دندان درد دادم شبها با توجه به حالت دراز کشی که هستیم فشار کل ناحیه سر افزایش پیدا میکند . یعنی ما وقتی در حالت ایستاده هستیم یک فشاری در رگها وجود دارد و وقتی که دراز میکشیم فشار رگها مقداری افزایش پیدا میکند همین امر باعث میشود که عروقی هم که در ناحیه اتاق پالپ وجود دارد فشار شان افزایش پیدا کرده و فشار داخلی پالپ دندان باز افزایش پیدا کرده و دندان درد هم به همان نسبت افزایش پیدا کند .... برای همین هست که بیماری که دندان درد دارد شبها بلند میشود و هی برای خودش قدم میزند تا صبح بشه .... چون تا بخوابه درد تشدید میشه و وقتی قدم میزنه چون سرپا هست دردش کاهش پیدا میکنه ؟!

علت بیماری  ازنگاهی دیگر: این درد یا از جهت مغز است که در هنگام ابتلا به نزله ها روی میدهد و یا اینکه خود دندان فاسد و به اصطلاح کرم خورده شده که در این مواقع کرم خوردگی قابل دیدن است و یا از معده است که در این مورد درد در هنگام سنگینی و خوردن غذاهای بخار انگیز بیشتر میشود و گاهی درد دندان به خاطر جمع شدن بخارات در زیر آن است و بر دندان فشار می آورد و در این موارد درد حالت موجی دارد و جابجا میشود

دسته ها :
چهارشنبه چهارم 6 1388
X